من «کمدین» هستم! | پایگاه خبری صبا
امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۳۵
علیرضا خمسه از روال بازیگری‌‌اش طی چهار دهه به «صبا» می‌گوید:

من «کمدین» هستم!

به بازیگرانی که کارهای خنده‌دار انجام می‌دهند کمدین نمی‌گویند و آن‌ها را بازیگران «کمیک» می‌نامند که نمونه آن‌ها را در سینمای خودمان داریم. اما من خودم را «کمدین» می‌دانم

 علیرضا خمسه، بازیگر سه عرصه تئاتر،
تلویزیون و سینما، نزدیک به چهار دهه محبوبیت خود را نزد مخاطب حفظ کرده است. او
کمدینی است که از دهه۶۰ تاکنون در آثار متعددی ایفای نقش کرده و با وسواسی که در
نوع انتخاب‌هایش به خرج داده نه‌تنها در نقش‌‌های کمدی خوش درخشیده، بلکه در نقش‌‌های
جدی نیز متفاوت ظاهر شده است.

خمسه که مخاطبان این سال‌ها او را با سریال «پایتخت» ساخته
سیروس مقدم به یاد می‌آورند، درباره روال بازیگری‌‌اش طی دهه‌‌های اخیر و کیفیت
آثار کمدی سینما و تلویزیون در این سال‌ها با روزنامه «صبا» گفت‌وگو کرد.

شما در دوره‌ای پا به عرصه بازیگری گذاشتید که
نحوه ورود به سینما و تلویزیون با الان متفاوت بود و هنرمندان به‌گونه‌ای دیگر
گزینش و انتخاب می‌شدند، باتوجه به حضور مستمرتان در عرصه بازیگری طی چهار دهه،
بفرمایید در این زمینه چه تفاوت‌‌هایی رخ داده و در این زمینه به چه سمت و سویی می‌رویم؟

در هر دوره‌ای از تاریخ چه در عرصه‌‌های سیاسی و اقتصادی یا
فرهنگی و اجتماعی دو جریان اصیل و غیراصیل وجود داشته است که در هنر نیز این روال
وجود دارد؛ به‌خصوص سینما، تلویزیون و تئاتر.

این جریان اصیل چیست؟

این جریان اصیل اتفاقی است که از یک استعداد خدادادی آغاز
می‌شود با آموزش ادامه پیدا می‌کند، با تجربه تکمیل می‌شود و بالاخره با یافتن
بینش به نقطه قوت خودش می‌رسد. در این میان پروسه‌ای به نام آغاز و میانه و پایان وجود
دارد. نقطه آغاز، کشف استعداد است که معمولا در نظام‌‌های سالم به‌وسیله آموزش و
پرورش و خانواده انجام می‌شود؛ یعنی افراد توسط چنین نهادهایی مورد آموزش و لطف
قرار می‌گیرند.

منظورتان از به‌کار بردن واژه لطف چیست؟

در سیستم ما زمانی که چنین روالی طی می‌شود، می‌گوییم
مسئولان به ما لطف کردند که مثلا اجازه داده‌اند تئاتر بیاموزیم. همان‌طور که گفتم
در نظام‌‌های سالم، آموزش و پرورش پس از کشف استعداد، طی مسیر را به سمت جهتی که
ما نامش را تعالی یا رشد می‌گذاریم تسهیل می‌کند.

و در دوران شما یعنی حدود سی‌و‌هفت،هشت سال پیش
شرایط چگونه بود؟

در دوره گذشته که ما نسل پس از آن بودیم، جریانی که گفتم
وجود داشت، یعنی در محله‌ها، مکتب‌خانه‌ها، مدارس و دیگر مجامع اجتماعی، اشخاصی به‌عنوان
بازیگر و کمدین کشف می‌شدند و پس از آن تحت تعلیم قرار می‌گرفتند و سپس زمینه کسب
تجربه برای آن‌ها فراهم می‌شد. به‌طور مثال، استعداد من که دانشجوی رشته روان‌شناسی
بودم، طی دوران مدرسه و دبیرستان کشف شد؛ و پس از آن فهمیدم می‌توانم در زمینه
کمدی فعالیت کنم. بعد، در دانشگاه رشته تحصیلی‌ام عوض شد و برای ادامه تحصیل به
فرانسه رفتم و تئاتر خواندم و پس از بازگشت به ایران در این عرصه فعالیت کردم و
کمی بعد، سینما و تلویزیون مرا کشف کردند. این روند جریان اصیلی بود که در آن سال‌ها
وجود داشت.

آن جریان غیراصیل چیست؟

مثلا در مهمانی حضور داریم و در حین این‌که مشغول معاشرت و
خوردن و آشامیدن هستیم، دختر یا پسر فلان شخص به ما معرفی می‌شود و پدرش درباره
سرمایه تولید سوال می‌کند تا بتواند در ازای حضور فرزندش در فلان فیلم یا سریال آن
مبلغ یا بخشی از آن را متقبل شود. بالاخره این‌که فیلم ساخته می‌شود، دختر
بااستعداد است و می‌ماند و پسر بی‌استعداد در بنگاه اقتصادی پدر مشغول به کار می‌شود.
این روند، جریان غیراصیل و جعلی است که همیشه وجود داشته است.

که البته این روند طی این سال‌ها شکل جدی‌تری
به خود گرفته است. اما همین جریان باعث می‌شود که اغلب استعدادها نادیده گرفته
شوند و بسوزند.

دلیلش این است که جمعیت کشور افزایش پیدا کرده و بر تعداد
نیروی جوان افزوده شده است. هر چقدر جمعیت کمتر بود این جریان غیراصیل کمتر خودش
را نشان می‌داد.

آن زمان که دانشجو بودیم درباره تاثیرات روان‌شناسی
در کیفیت بازی بازیگر زیاد می‌شنیدیم. علم روان‌شناسی چقدر بر کیفیت بازی شما
تاثیر گذاشته است؟

روان‌شناسی از منظر عامیانه دو نوع است، نظری و عملی. نوع
نظری، آن چیزی است که در دانشگاه‌‌ها آموزش داده می‌شود و شکل عملی را افراد در
جامعه می‌آموزند؛ یعنی همه بازیگران، حتی آن‌هایی که سواد ندارند روان‌شناسی عملی
را زندگی روزمره و در جامعه آموخته‌اند؛ حال در این میان برخی نیز مانند من این
شانس را داشته‌اند که روان‌شناسی نظری را نیز در دانشگاه فرا بگیرند.

از این دو شکل کدام‌یک به کمک بازیگر می‌آید؟

آنچه در بازیگری اثربخش است روان‌شناسی عملی است که بدون
این شناخت بازیگر دوام نمی‌آورد و ماندگار نمی‌شود.

شما سینما را با حضور در مقابل دوربین استاد
بهرام بیضایی آغاز کرده‌اید. این همکاری چقدر در روند بازیگری شما و نوع انتخاب‌هایتان
در سال‌های بعد موثر بوده است؟

طبعاً اثرات مثبتی داشته است. زمانی که بازیگر با کارگردانی
کاربلد شروع می‌کند، همواره مراقب است که انتخاب‌های بعدی‌‌اش درست باشد. یعنی این
اتفاق زنگ خطری است که در مواقع لزوم به بازیگر اخطار می‌دهد تا درست انتخاب کند.

و این زنگ خطر پس از این همه سال برای شما همچنان
به صدا درمی‌آید؟

بله، همین‌طور است. همچنان منتظر اتفاق‌‌های خوب و
پیشنهادهایی از سوی کارگردان‌‌های کاربلد هستم تا درنهایت اثری را انتخاب کنم که
در آن بدرخشم.

شما در فرانسه «پانتومیم» خوانده‌اید، چرا این
گونه نمایشی هیچ‌گاه در ایران مورد توجه قرار نگرفته است؟

به این دلیل که فرهنگ هر کشور مبتنی بر یک چیز است. مثلاً
در اروپا، فرهنگ مبتنی بر تصویر است و در ایران مبتنی بر دیالوگ و کلام. نقطه
درخشان فرهنگ و هنر ما ادبیات است و نقطه درخشان ادبیات ما شعر ماست. چرا فرانسویان
به سینمایشان بیشتر می‌نازند؟ زیرا فرهنگ آن‌ها فرهنگ مصور است و فرهنگ ما فرهنگ مصوت.
اگر توجه کنید خواهید دید در ایران آدم‌هایی را دانا می‌دانیم که بیشتر حرف می‌زنند.
مثال دیگر این‌که در فرانسه یا در کشورهای اروپایی و آمریکایی فیلمساز خوب آن شخصی
نیست که حرف‌های خوب بزند، بلکه کسی است که عکس‌‌ها و تصاویر بهتری را به ما نشان
می‌دهد؛ در صورتی که سینمای کشور ما مبتنی بر دیالوگ است. سینمای محبوب من نیز
سینمای علی حاتمی است، او شاعر سینمای ماست.

در بازیگری روال ما بر چه اساسی است؟

در بازیگری نیز شخصی را برتر می‌دانیم که از کلام بهتر و
بیان شیواتر بهره برده است. بنا به همین دلایل پانتومیم در کشور ما خریدار ندارد
زیرا فرهنگ ما فرهنگی مصور نیست.

شما پیش از آن‌که مطرح و محبوب شوید در سینما
حضور داشتید، اما با برنامه «هوشیار و بیدار» به شهرت رسیدید و مورد توجه
فیلمسازان قرار گرفتید. دلیلش چیست؟

زیرا تلویزیون همیشه مخاطبان بیشتری داشته و همه جای دنیا
همین است. اگر توجه کنید در حال حاضر نیز تعداد مخاطبان پرفروش‌ترین فیلم‌های
سینما با مخاطبان تلویزیون قابل مقایسه نیستند و تعدادشان کمتر است.

نوع و کیفیت برنامه «هوشیار و بیدار» چقدر در
موفقیت و شهرت‌تان موثر بود؟

برخلاف اغلب برنامه‌‌های تلویزیونی ایران که شکل و شمایلی
فرمالیستی و شکل‌گرا ندارند، «هوشیار و بیدار» فرم و شکل جذاب و تازه‌ای داشت و
برای بچه‌‌ها دلنشین بود و به همین دلیل ماندگار شد و هنوز آثاری مانند آن تولید
می‌شود.

با این‌که اغلب مخاطبان، شما را بازیگر کمدی می‌دانند،
اما به‌شخصه معتقدم که شما بازیگری صرفاً کمدی نیستید و در نقش‌‌های جدی نیز
قدرتمند ظاهر شده‌اید. مانند بازی خوب‌تان در فیلم سینمایی «بیست» ساخته عبدالرضا
کاهانی. نظر خودتان در این‌باره چیست؟

در فرانسه واژه‌ای هست با عنوان «کمدین». کمدین به بازیگری
اطلاق می‌شود که هم‌زمان کمدی و تراژدی را خوب اجرا کند. در آن‌جا به بازیگرانی که
کارهای خنده‌دار انجام می‌دهند کمدین نمی‌گویند و آن‌ها را بازیگران «کمیک» می‌نامند
که نمونه آن‌ها را در سینمای خودمان داریم. اما من خودم را «کمدین» می‌دانم.

در سینمای ما زمانی که بازیگری نقشی را خوب
ایفا می‌کند کارگردان‌‌های دیگر همان نقش را از بازیگر می‌خواهند و درنهایت بازیگر
به ورطه تکرار می‌افتد. شما در این دام نیفتاده‌اید.

این موضوع به آسیب‌شناسی نیاز دارد، اما به هرحال ممکن است
که بازیگری به ورطه تکرار بیفتد یا نیفتد. این موضوع خیلی مهم نیست، مهم این است
که چه جریانی را درست می‌دانیم.

درست یا غلط بودن یک جریان چگونه قابل تشخیص
است؟

برای این شناخت نیاز به سمینارهای تحقیقاتی و دانشگاهی
داریم. مثلا روزنامه شما می‌تواند مبتکر برگزاری چنین سمینارهایی باشد.

وسواس و نوع انتخاب‌هایتان چقدر کیفیت بازی‌هایتان
در نقش‌‌های مختلف را تحت تاثیر قرار داده است؟

انسان جایزالخطاست، یعنی همه ما اشتباه داشته‌‌ایم و داریم.
فیلم‌ها و سریال‌هایی بوده که بهتر بود در آن‌ها بازی نکنم اما بازی کرده‌ام فقط
به این دلیل که من بازیگری حرفه‌ای هستم؛ یعنی زندگی‌ام از این راه می‌گذرد. مثلاً
شب عید است و من در کاری حضور پیدا نکرده‌ام و باید زندگی‌ام را بگذرانم، سپس
پیشنهادی شده من پذیرفته‌ام که مجری مسابقه‌ای تلویزیونی باشم. حال اگر به عقب
بازگردم و شرایط بهتری داشته باشم آن پیشنهاد را نمی‌پذیرم. این مسائل بر نوع
انتخاب‌هایم تاثیر می‌گذرد. به هرحال اگر انسان بین دو پیشنهاد اثر ضعیف‌تر را انتخاب
کند کار احمقانه‌ای کرده است، اما اگر تنها یک پیشنهاد وجود داشته باشد، دیگر
قهرمان یا ضدقهرمان بودن نقش معنا ندارد.

تیپ یا شخصیت بودن نقش چقدر برایتان مهم است؟

مثالی داریم که می‌گوید یک خروار نمک است و یک مثقال نیز
نمک است. معنایش این است که پدیده یا واقعیتی این مشخصه را دارد یا خیر؟ یعنی اگر
شخصی بازیگر باشد و در اثری حضور پیدا کند که همه تیپ هستند می‌تواند موفق عمل کند
چون بازیگر است. اما شخصی که بازیگر نیست تیپ یا شخصیت برایش فرقی نمی‌کند و هر دو
را بد بازی می‌کند، پس نمی‌توان گفت تیپ بهتر است یا شخصیت. باید ببینم چه کسی
بازیگر است و چه کسی بازیگر نیست.

پس به این ترتیب تیپ یا شخصیت بودن برای شما
تفاوتی ندارد.

نه به هیچ وجه. مهم این است که آن مجموعه چه مجموعه‌ای باشد.

یکی از نقش‌‌های ماندگار شما، باباپنجعلی سریال
«پایتخت» است که شاید اگر به بازیگر دیگری پیشنهاد می‌شد آن را نمی‌پذیرفت.

بله، خیلی از بازیگرها فکر می‌کنند اگر نقش کم باشد نباید
آن را بپذیرند.

استندآپ کمدی گونه‌ای قدیمی است که از سال‌ها
پیش وجود داشته؛ اما چند سالی است که در ایران باب شده و مورد توجه قرار گرفته
است. نظرتان درباره این گونه نمایشی چیست؟

استندآپ کمدی یعنی این‌که کمدینی به‌صورت ایستاده به شرح
ماجرایی خنده‌دار بپردازد. این گونه نمایشی ریشه‌ای آمریکایی دارد. در آمریکا،
زمانی که جنگ جهانی دوم روحیه مردم را ضعیف کرده بود، کمدین‌‌های معروف به پادگان‌‌ها
رفتند و در میان سربازها شیوه‌ای را اجرا کردند که امروز به آن استندآپ کمدی می‌گوییم.
پس از آن سال‌ها یعنی در اواخر دهه۵۰ و ابتدای دهه۶۰ «استندآپ کمدی» به‌مرور در
همه جای دنیا مرسوم شد.

اما در ایران خیلی دیر به این مقوله پرداخته‌ایم.

معمولا کشورهای جهان سوم نسبت به دیگر کشورها دیرتر از
تکنولوژی برخوردار می‌شوند و در ایران نیز روال به همین شکل است. حتی سینما نیز
مانند صنعت هواپیما‌سازی و صنایع دیگر، دیر به کشور ما آمده است.

می‌توان گفت برنامه «خندوانه» قدم بزرگی در
شناساندن استندآپ‌کمدی برداشت، قبول دارید؟

بله، در برنامه رامبد جوان بود که ما آمدیم راجع به کمدی و
گونه‌‌های آن صحبت کردیم و طبعاً پس از چند سال تاخیر، جوانان علاقه‌مند آن را
دنبال کردند و یاد گرفتند که در جمعی بایستند و یک‌تنه چند دقیقه به روایت
ماجراهای خنده‌دار بپردازند که بد هم نیست زیرا استندآپ کمدی در ایران طرفداران
بسیاری پیدا کرده و برنامه «خنداونه» و شرکت‌کنندگان آن باعث شده‌اند که این گونه
نمایشی خریدار پیدا کند.

طی این مدت از شما برای اجرای استندآپ کمدی
دعوت شده است؟

بله. خیلی‌‌ها به ما زنگ می‌زنند و پیشنهاد می‌دهند که در
برنامه‌شان اجرا کنیم.

آثار کمدی سینما و تلویزیون در دهه‌‌های قبل
کیفیت بالاتری داشتند و به‌اصطلاح با شیوه‌‌های شریف‌تری مخاطب را به خنده وامی‌داشتند،
اما هرچه گذشته، انگار تعریف نویسندگان و کارگردان‌‌ها نسبت به مقوله طنز تغییر
کرده و از کیفیت آثار کاسته شده است. به نظرتان دلیل این روند نزولی چیست؟

کمدی در همه جای دنیا اگر هزار تعریف داشته باشد، اما یک
ویژگی مهم دارد که انتقادی بودن آن است. کمدی اصیل باید مولفه انتقاد را داشته
باشد. کمدی‌‌های دهه۶۰ و ۷۰ این ویژگی را داشتند؛ آثاری چون «من زمین را دوست
دارم»، «دو نفر و نصفی» و «آپارتمان شماره۱۳». در حال حاضر این روحیه انتقادی در
آثار کمدی وجود ندارد و به همین دلیل است که آن‌ها را دوست نداریم.

در دهه‌‌های قبل کمدین‌‌های سوپراستار داشتیم
اما به نظر می‌رسد در حال حاضر این‌گونه نیست.

چرا کمدین‌‌هایی داریم که اتفاقا ستاره هستند و مردم
دوستشان دارند. بازیگرانی چون رضا عطاران و جواد عزتی؛ اما ایرادی که وجود دارد در
نوع پیشنهادهاست. متاسفانه فیلمنامه‌‌های پیشنهادی کم‌جان هستند و آن روحیه
انتقادی را ندارند.

کیفیت آثار تلویزیونی را طی این سال‌ها چگونه
می‌بینید؟

هرگاه تلویزیون با مردم همسو بوده آثار درخشان‌تر و
ماندگارتری تولید کرده و هرگاه به هر دلیلی از مردم دور شده آثار کم‌تاثیر و ضعیفی
را به روی آنتن برده است، درنتیجه مخاطبان نیز به آن‌ها بهایی نداده‌اند. به همین
دلیل است که هنوز خیلی‌‌ها آثار سال‌های گذشته تلویزیون را بیشتر دوست دارند؛ لذا
آرزویم این است که تلویزیون آن‌قدر بودجه داشته باشد که بدون رو انداختن به هیچ
سازمان عقیدتی و سیاسی، تجاری و تبلیغاتی کارش را با ایده‌‌های مردمی پیش ببرد.

سخن آخر؟

کمدین‌‌ها دوست دارند با مردمی صحبت کنند که حداقل نیازهای
اولیه‌شان برآورده شده باشد و غم نان و سقف و لباس نداشته باشند؛ بنابراین آرزو می‌کنم
حال ملت ایران حال بهتری باشد؛ زیرا شرایط اجتماعی ما در حال حاضر آن‌طور که باید
مناسب کار کمدی نیست و مسلماً برای خندیدن حداقل رفاهی لازم است.


وحید خانه‌ساز

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است