غیر از وحدت مکان هیچ کدام از بخش ها و مجموعه آثار
ارتباطی با هم ندارند. حتی وحدت فضایی هم وجود ندارد. انگار که (حداقل در وجه غالب)
میان هنرمندان متوسطی دوره چرخیده و کارشان را در چرخ دستی نمایشگاه انداخته باشیم.
شاید تشبیه جشنواره توسط رییس شورای سیاستگذاری آن به بازار مسگرها در پیام افتتاحیه
بی حکمت نبوده است.
چیدمان هم که بیشتر متاثر از نمایشگاه «۱۰۰ اثر، ۱۰۰
هنرمند» نگارخانه گلستان است تا یک رویداد ملی و حرفه ای. شاید هم اصرار بر جلب رضایت
تعداد بیشتری از شرکت کننده ها بوده تا کیفیت نمایشگاه. این ساختمان هنوز به کاربری
قبلی خود (پارکینگ طبقاتی) بیشتر شباهت دارد تا نمایشگاه آثار هنری با این اسم و رسم
بزرگ.
اگر نهایت جشنواره هنرهای تجسمی فجر چنین نمایشگاهی
است، چرا این همه هزینه و تبلیغات صرف می شود؟!
جالب تر این که مدیران و دبیران و شورای سیاستگذاری
این دوره جشنواره در هیچ کدام از ۱۰ دوره گذشته حضور نداشتند. اکثر داورها حتی از نمایشگاه
های دوره های قبلی بازدید هم نکرده اند پس عجیب نیست که (آنچنان که از مصاحبه ها و
اظهارنظراتشان پیداست) از این اختراع دوباره چرخ تا این حد ذوق زده باشند.»
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است