همه ماموران اطلاعات شبیه هم نیستند/ تئاتر محل ورزشِ روح من است | پایگاه خبری صبا
امروز ۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۵۷
گپی با وحید رهبانی به بهانه «گاندو»؛

همه ماموران اطلاعات شبیه هم نیستند/ تئاتر محل ورزشِ روح من است

وحید رهبانی بازیگر نقش اصلی سریال «گاندو» از نقشش در این مجموعه، مهاجرتش به خارج و برگشت به ایران، کارهای تئاتری و ترجمه هایش سخن گفت.
به گزارش خبرنگار صبا، وحید رهبانی این شب‌ها در مجموعه تلویزیونی «گاندو» به کارگردانی جواد افشار که روی آنتن شبکه سه سیما است به ایفای نقش می‌پردازد. این مجموعه پلیسی-معمایی تلاش و فعالیت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی را برای بررسی پرونده‌هایی نشان می‌دهد که نیازمند هوش و تکنولوژی جدید است.
گفتگویی با رهبانی همان «نیما»ی خاطر‌انگیز سریال «خانه ما» و بازیگر نقش «محمد» در سریال «گاندو» در مورد این سریال، فعالیت‌هایش در عرصه تئاتر و ترجمه‌هایش داشته‌ایم که می خوانید:
 
*به عنوان بازیگر سریال «گاندو» فکر می‌کنید نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور چقدر به چیزی که در سریال می‌بینیم شبیه هستند و آیا شخصیت‌های سریال مابه‌ازا و مصداق بیرونی دارند و آیا اطلاعات کافی از این گروه‌های امنیتی و نحوه کار آنها به شما داده شد؟
-با توجه به تحقیقاتی که تیم نویسنده و کارگردان روی کار انجام دادند، احتمالا این ریسک را نمی‌کنند که به مخاطب دروغ بگویند و کاراکترهایی به دور از واقعیت خلق کنند! این شخصیت‌ها وجود دارند و کار می‌کنند. من اگر سازنده چنین سریالی بودم همین کار را می‌کردم و افراد را نزدیک به واقعیت به تصویر می‌کشیدم. همان‌طور که جواد افشار چند روز پیش در مصاحبه‌ای گفته است، این نیروها با همین سن و سال کم در گروه‌های امنیتی وجود دارند البته نه این‌که همه جوان باشند بلکه سلسله مراتب خودشان را دارند و همان‌طور که در سریال می‌بینید افراد باتجربه در رأس و نظاره‌گر کارها هستند.
من با این افراد ملاقات نداشته‌ام و فقط از چیزهایی حرف می‌زنم که شنیده‌ام. آنچه بیننده می‌بیند همان چیزی است که در فیلمنامه نوشته شده و کارگردان به ما توضیحات لازم را ارایه داده است البته مشاورانی سر صحنه در کنار ما بودند و فکر می‌کنم «گاندو» خیلی به واقعیت نزدیک است.
ما باید بخش‌های نمایشی را به کار اضافه کنیم و در آمریکا هم این اتفاق در سریال‌سازی تجربه می‌شود یعنی وجه نمایشی و درام بودن ماجرا را در نظر می‌گیرند بعد دست به تولید می‌زنند. تماشاگر فلفل و نمک می‌خواهد و به دنبال دیدن هیجان است. با احترام زیادی که ما به دستگاه پلیس کشور داریم، ماجرای «گاندو» پلیسی نیست و مربوط به پرونده‌های اطلاعاتی و تجسسی است که به هوش افراد فعال در آن بستگی دارد و در این گونه آثار رویدادها شبیه پازل حل می‌شود.

 

*در مورد ظاهر کاراکترهای سریال و شخصیت «محمد»، به نظر می‌رسد همه آن‌ها شباهت‌هایی دارند. آیا این افراد به جهت شغلی که دارند، نباید ظاهر متفاوتی از کلیشه‌ای که در ذهن‌ها هست داشته باشند تا شناسایی‌شان از روی ظاهر به آسانی صورت نگیرد؟
-در زمان تست گریم هم بین کارگردان و عوامل صحبت‌هایی انجام می‌شد. من با ریش کوتاه‌تر به‌ ویژه برای شخصیت محمد موافق‌تر بودم، اما تصمیم کارگردان و طراح گریم چیزی شد که شما می‌بینید، اما معنایش این نیست که محمد یا هرکس دیگری در پرونده‌های مختلف با همین شکل حضور دارند. تغییر چهره یکی از جوانب شغل این ماموران است و در همین سریال همه شخصیت‌ها شبیه هم نیستند مثلا پندار اکبری که نقش «سعید» را بازی می‌کند ظاهری متفاوت‌تر نسبت به دیگر کاراکترها دارد.
بنابراین این‌طور نیست که این ماموران صددرصد همه ریش داشته باشند و… بلکه براساس موقعیت پرونده اگر لازم باشد تغییر ظاهر هم می‌دهند.
*شما در دوره‌ای از ایران به کانادا رفتید و تحصیل کردید و حتی با افراد شاخصی در تئاتر همکاری داشتید. آیا از برگشتن به ایران راضی هستید و آیا دورانی که در خارج از کشور بودید در روند و مسیر کاری شما تاثیرگذار بوده است؟

-از این‌که برگشتم و در ایران هستم خیلی رضایت دارم به این دلیل که اینجا آدم به‌دردبخورتری هستم و می‌توانم آنچه را یاد گرفته‌ام به دیگران منتقل کنم و بعد نتیجه‌اش را در عرصه فرهنگی ببینم به‌ ویژه در زمینه تئاتر و فیلمسازی. اگر من در خارج از کشور می‌ماندم زندگی به مسیر دیگری می‌رفت و این خیلی طبیعی است. هر جای دیگری هم که باشم شکل زندگی‌ام براساس آن متفاوت می‌شود. از این‌که در ایران به خانواده‌ام نزدیکم، حس خوبی دارم و کارم را هم انجام می‌دهم.

*پس از بازگشت به ایران و شروع دوباره فعالیت‌هایتان در تئاتر ماجرای نمایش «هدا گابلر» پیش آمد؛ نمایش به دلایلی توقیف شد و شما ممنوع‌الکار شدید. شما امروز در رسانه ملی به‌عنوان بازیگر در سریال «گاندو» حضور دارید بنابراین قطعاً مشکل کاری شما حل شده، اما آیا زمانی که در ممنوع‌الکاری سپری کردید، روند کار و رشد شما را مختل نکرد؟
 
-قطعاً سال‌های زیادی از عمرم نتوانستم کارهایی را که می‌خواستم انجام بدهم. بعد از «هدا گابلر» دوبار دیگر نمایش‌های من توقیف شدند. همین اواخر نمایش «صد درصد» را که مرتضی اسماعیل‌کاشی به صحنه برد من ترجمه کرده بودم و قرار بود خودم کارگردانی کنم، اما به من گفتند نمی‌توانی اجرا داشته باشی درحالی‌که مرتضی اسماعیل‌کاشی همان نمایشنامه را اجرا کرد و مشکلی برایش پیش نیامد! در نمایش «درخت بلوط» اسم من به‌عنوان کارگردان در پوستر عنوان نشد و مجبور شدیم بنویسیم کاری از گروه نقیشه. متاسفانه سال‌هایی که از عمر کاری من رفته هرگز برنمی‌گردد؛ سال‌هایی که می‌توانستم کارهای زیادی به صحنه ببرم.
مشکلی که برای من پیش آمد یک سوءتفاهم بود و به همین دلیل هم حل شد و امروز خیلی خوشحالم که همه چیز تمام شده و می‌توانم کارم را انجام بدهم.
*ما در بین آثار نمایشی تلویزیون، سریال‌هایی داریم که ماندگار شده‌اند و حتی در بازپخش‌‌هایشان جزو پرمخاطب‌ها هستند. یکی از این سریال‌ها، «خانه ما» به کارگردانی مسعود کرامتی است و شما در نقش «نیما» در آن سریال حضور داشتید. به‌عنوان یک کارگردان فکر می‌کنید این مجموعه‌ها چه ویژگی‌هایی داشتند که تا این حد دوست‌داشتنی و ماندگار شده‌اند؟ آیا سازندگان این مجموعه‌ها جامعه هدفشان را بهتر می‌شناختند؟
-فکر نمی‌کنم تنها یک عامل در این بین وجود داشته باشد و به نظر باید عوامل متعددی دست به دست هم بدهند تا مجموعه‌ای موفق ساخته و به اثری کلاسیک تبدیل شود و هر ایرانی که آن را می‌بیند لذت ببرد. فکر می‌کنم اولین عامل جذابیت در سریال «خانه ما» نزدیک بودن این خانواده به واقعیت است یعنی دخترهای ایرانی می‌توانستند خودشان را در شخصیت «سارا» ببینند و پسرها خودشان را در کاراکتر «نیما» پیدا کنند و حتی مادرها و پدرها با گوهر خیراندیش و رضا بابک هم‌ذات‌پنداری می‌کردند. عنصر مهم دیگر، فیلمنامه‌هایی هستند که جوانانی مثل شادمهر راستین، سروش صحت، پیمان قاسم‌خانی و…. به آن جان داده بودند و هرکدام به‌نوعی با مهمانان قشنگی که در هر قسمت به داستان وارد می‌شدند، به دل بیننده می‌نشستند. اگر واقعاً بخواهیم به جزییات آن کارها توجه کنیم می‌فهمیم هزاران عامل کنار هم قرار گرفته‌اند که نتیجه خوبی از کارها حاصل شود.

*آیا با توجه به شناخت و تحصیلات شما در زمینه درام، ممکن است روزی علاوه بر تئاتر به سمت فیلمسازی بروید؟

-ما نمی‌دانیم در پیچ بعدی زندگی چه اتفاقی منتظر‌مان است. اگر منظورتان این است که دلم می‌خواهد به سمت فیلمسازی بروم یا نه، باید بگویم احتمالش هست به این دلیل که من یکی-دو فیلمنامه آماده هم دارم و دوست دارم به عنوان کارگردان روی آن کار می‌کنم. یکی از فیلمنامه‌هایم را براساس شخصیت لوون هفتوان نوشته‌ام که متأسفانه فوت شد و هنوز فکر می‌کنم کسی جز او نمی‌توانست این نقش را بازی کند درنتیجه به سوژه دیگری رسیدم و به آن پرداخته‌ام و باید عواملی فراهم شود تا شاید فیلمم را بسازم.
مثل هر فیلمساز دیگری من باید هنرپیشه‌های خوبی برای فیلمم پیدا کنم و فیلمنامه خوب و کاملی هم داشته باشم. ضمن این‌که به سرمایه‌گذار نیاز است. هنوز حرکت جدی برای فیلمسازی نداشته‌ام، اما بدم نمی‌آید تجربه‌ای در این زمینه به دست بیاورم.

 

*با توجه به شناختی که نسبت به تئاتر ایران دارید و ارتباطاتی بین شما و تئاتری‌های فعال در خارج از کشور برقرار است، فکر می‌کنید روند تئاتر در کشور ما سیر صعودی دارد یا نزولی؟ فکر می‌کنید گروه‌های تئاتری ما به‌خصوص جوانان، به اندازه کافی با سبک‌ها و شیوه‌های جدید تئاتر دنیا آشنا هستند؟
 
-من معتقدم تئاتر ایران رو به بالا حرکت کرده است. این سال‌ها هم پول نهادهای خصوصی وارد تئاتر شده هم جوانان تحصیل‌کرده زیادی وارد این کار شده‌اند. در تئاتر ایران برای تبادل فرهنگی روی کشورهای دیگر باز شده است و افراد از هر جای دنیا به فستیوال‌های تئاتری ما می‌آیند. فکر می‌کنم نگاه نو، جوان و شیک‌تری وارد تئاتر شده و دیگر کسی منتظر بودجه اندک مرکز هنرهای نمایشی نیست. این نکات به رشد تئاتر کمک می‌کند. تئاتر قطعاً در ایران به صنعت تبدیل می‌شود و این روزها دوران نوجوانی خودش را برای خصوصی شدن می‌گذراند. مردم نشان داده‌اند که تئاتر را دوست دارند و از آن استقبال می‌کنند.
*برخی از هنرمندان حرفه‌ای تئاتر وقتی وارد کارهای تصویری می‌شوند آنقدر سرشان شلوغ می‌شود که از تئاتر فاصله می‌گیرند. شما چه برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های تئاتری‌تان دارید؟ آیا ممکن است کار تصویر، وحید رهبانی را از فضای تئاتر دور کند؟

-تئاتر همیشه خانه اول من است و همین حالا با چند هنرپیشه در گپ‌وگفت هستم تا کار جدیدم را به صحنه ببرم. من تئاتر را به هیچ چیز دیگری نمی‌فروشم با وجود این‌که هیچ کدام از مدیوم‌ها به دیگری برتری ندارد. من در هر کدام از فضاهایی که هیجان مورد نظر من را تولید کند، حضور پیدا می‌کنم؛ ممکن است نقش اصلی سریال باشم یا مسئول انتخاب بازیگران یک کار یا تمرین تئاتر با نوجوانان! تئاتر جایی است که من در آن ورزش روحی می‌کنم و در تئاتر به آدم پخته‌تر و بهتری تبدیل می‌شوم. بعید می‌دانم کار تصویر بتواند من را از تئاتر جدا کند به این دلیل که از دیدگاه من تئاتر منزل اول است.

*وقتی به عنوان بازیگر، بازی در کارهای تصویری به شما پیشنهاد می‌شود، با چه شرایطی آن‌ها را می‌پذیرید؟
-کار تصویر تفریح من است. آثار تصویری شبیه فوتبالی است که در کوچه بازی می‌کردم و همان حس را به من می‌دهد. باید وقتی سر صحنه می‌روم و تبدیل به آن کاراکتر می‌شوم و حتی تا ۱۶ ساعت کارم ادامه پیدا می‌کند، سرپا و قبراق باشم و نقش به من احساس مفید بودن بدهد. من باید احساس کنم در حال ساخت اثری هنری هستم. اگر کاری که پیشنهاد می‌شود چنین ویژگی داشته باشد، می‌پذیرم و این مساله به خیلی چیزها بستگی دارد؛ فیلمنامه و قصه، کاراکتر، کارگردان و…
*بحث مالی در این کارها چه جایگاهی برای شما دارد؟
-بحث مالی هم بسیار مهم است. مگر می‌شود این مساله بی‌اهمیت باشد؟ اما من با توجه به سال‌ها فعالیت‌هایی که داشته‌ام، به‌جرات می‌گویم هرگز فقط برای پول کار نکرده‌ام یعنی تا به حال اثری نبوده که فکر کنم حالا که پول خوبی به من می‌دهند این نقش را بپذیرم!
* به چه دلیل ترجمه‌هایتان را منتشر نمی‌کنید؟ آیا ترجمه‌های شما صرفاً برای اجرا هستند؟
-واقعیت این است که خودم برای چاپ و نشر ترجمه‌هایم اقدام نکرده‌ام و دلیلش این نیست که ترجمه‌ها صرفاً برای اجرا انجام می‌شود! کسی هست که دلش نخواهد بیست نمایشنامه به اسم او به‌عنوان مترجم منتشر شود؟! نکته این است که سلیقه ناشران فعلی را نمی‌خواهم. دوست دارم خودم مجوزی برای نشر ترجمه‌هایم داشته باشم و با سلیقه و شکلی که خودم می‌خواهم ترجمه‌هایم را منتشر کنم. برای این کار هیچ‌وقت دیر نمی‌شود. این آثار متن و کلمه هستند و هر وقت منتشر و پخش شوند زیبا هستند. ناشر-مولف گزینه‌ای است که در وزارت ارشاد وجود دارد و فرد باید تنها آثاری را که برای خودش است منتشر کند و من در فکر همین کار هستم. با این روش سلیقه من در بخش کتاب اجرا می‌شود و از این کار خوشم می‌آید. ناشران شاید چیزی را که من می‌خواهم به عمل نرسانند و این مساله به‌ویژه در بخش ویرایش مشهودتر است. در قراردادها بحثی مطرح است که ویرایش باید توسط خودشان انجام شود درحالی‌که من این کار را دوست ندارم. نوشته‌هایی هستند که با ویرایش ممکن است خراب شوند و این اتفاق اصلاً خوب نیست.
*شما در انتخاب متن‌هایی که ترجمه می‌کنید چه معیارهایی را در نظر دارید؟
-من وقتی به فکر ترجمه یک متن می‌افتم، ابتدا باید آن نمایشنامه را به‌عنوان کارگردان دوست داشته باشم و برایم جذابیت اجرایی داشته باشد. این اولین چیزی است که من را به سمت ترجمه می‌برد و به این فکر می‌کنم قصه برای مردم ایران جالب باشد. نکته مهم دیگر در انتخاب متن‌ها این است که به احتمال سانسور شدن متن فکر می‌کنم و اگر احتمال بدهم سانسور می‌شود یا اجازه اجرا نمی‌گیرد، آن را ترجمه نمی‌کنم. آثار باید به‌صورتی باشند که ما ایرانی‌ها با آن ارتباط برقرار کنیم. برخی قصه‌ها قشنگ هستند و از نظر ادبی ارزش زیادی دارند، اما آنقدر ارجاعات فرهنگی به کشوری دیگر دارند که احساس می‌کنیم برای ما غریب هستند و نمی‌توانیم با آن ارتباط خوبی بگیریم مثل آثار سارا کین.
ققفصف

 

*غیر از نمایشنامه، آیا شما به ترجمه متون تکنیکی در زمینه تئاتر، فیلم، سینما و حتی رمان هم می‌پردازید؟
-کتاب تکنیکی در زمینه تئاتر و سینما ترجمه نکرده‌ام. خیلی به بحث آکادمیک ایران مسلط نیستم و نمی‌دانم چه چیزهایی تدریس می‌شود، اما اگر احساس نیازی وجود داشته باشد سیستم آموزش عالی این مساله را تشخیص می‌دهد و حتماً مترجم‌هایی هم هستند که این کار را انجام می‌دهند. من قصه تعریف کردن را خیلی دوست دارم و برایم جالب نیست کتابی ترجمه کنم که فقط یک سری دانشجو برای اطلاعات خودشان از آن استفاده کنند. به نظرم تعریف کردن قصه‌ها کار هیجان‌انگیزتری برای من است.
*کتاب تازه‌ای در دست ترجمه دارید؟

-بله اما نمی‌توانم در موردش توضیح زیادی بدهم به این دلیل که قرار است خودم اجرایش کنم. این اثر نمایشنامه‌ای تازه است و نویسنده آن انگلیسی است.

فاطمه رستمی

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است